کد مطلب:140512 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:115

آمدن عمر بن سعد نزد پسر زیاد مخذول و بی اعتنائی کردن ابن زیاد
بعد از آنكه عمر بن سعد ملعون مرتكب چنین جنایتی شد و سرور عالمین را به شهادت رساند و اهل بیت عظامش را اسیر كرد و وارد كوفه نمود و سپس ایشان


را داخل زندان عبیدالله زیاد كرد با كمال غرور و نخوت و ابهت روی به بارگاه عبیدالله نهاد و با كمال شادی و سرور و نخوت و غرور افتخار می كرد اظهار قدرت و اقبال می نمود مترصد مدح و ثناء و متوقع حمد و مرحبا از ابن زیاد بدبنیاد بود لیكن بمراد خود نرسید و روی محبت ندید و بوی وداد از ابن زیاد نشنید بعد از پرسش احوال و كم و كیف حال طبق فرموده مرحوم مجلسی در بحار و شیخ طریحی در منتخب وقتی میان ابن زیاد و پسر سعد ملعون تلاقی افتاد ابن زیاد به عمر گفت ایتنی بكتاب الذی كتبته الیك فی معنی قتل الحسین و ملك الری آن فرمانی كه برای تو نوشتم در باب كشتن حسین بن علی حاضر كن عمر سعد لعین گفت و الله انه قد ضاع منی بخدا قسم كه آن فرمان مفقود شده دسترسی به آن ندارم ابن زیاد گفت چاره ای نداری جز آنكه آن كتابت را حاضر كنی اگر نیاوردی بدانكه ابدا در نزد من جایزه نداری برای آنكه من در ایام حركت تو به حرب حسین تسامح و تعلل در تو دیدم و در رفتن به كربلا بی میل بودی و متعذر بلكه از زنهای عجوز خود را عاجزتر می شمردی آیا تو آن كسی نیستی كه این اشعار را تكرار می كردی



فوالله ما ادری و انی لصادق

افكر فی امری علی خطرین



ءاترك ملك الری و الری منیتی

ام ارجع مأثوما بقتل حسین



پسر سعد ملعون گفت بلی و الله من تو را هم در این فعل شنیع توبیخ می كردم و نصیحت می نمودم كه اگر پدرم در این كارها با من استشاره می كرد می گفتم و من آنچه بتو نگفتم در نكشتن امام حسین باو گفته بودم هر آینه اداء حقوق پدر و فرزندی كرده بودم ولی چكنم تو گوش نكردی ابن زیاد گفت كذبت یا لكع دروغ گفتی تو هیچ نصیحت نكردی بلكه از روی میل رفتی پسر سعد ملعون این بدید خود را سرزنش كرد و گفت ما رجع احد بشر مما رجعت هیچكس در روزگار از امری برنگشته كه من برگشتم اطاعت ابن زیاد و نافرمانی خدا كردم و نیز قطع


رحم كردم

شعر



چون كافر مفلسیم و چون قحبه ی زشت

نه دین و نه دنیا و نه امید بهشت



پس از بارگاه مغموم و غضبناك بیرون آمد و مكرر آن ملعون با خود می گفت ذلك هو الخسران المبین در حق آن ملعون این شعر مناسب افتاد



حسب الذی قتل الحسین من الخسارة و الندامة

ان الشفیع لدی الاله خصیمه یوم القیمة